![]() |
وقتی آن دختر مانتویی میخرد که استین هایش حریر
است...
من عاشق پوشیدن ساق دست هایم هستم!
♥
وقتی آن دختر موهایش را به هزار رنگ در می آورد و از زیر شالش
پریشان می کند...
من روسری ام را لبنانی می بندم!
♥
وقتی آن دختر برای
جلوه برجستگی های بدنش، جلوی مانتو اش را باز می گذارد...
من مانتویی میپوشم که
وقارم را حفظ کند!
♥
وقتی آن دختر ساق پایش را با ساپورت بیرون می
اندازد...
من برای نجابتی که باید در وجودم باشد لباس مناسب می
پوشم!
♥
وقتی آن دختر با آرایشی غلیظ و لب های پروتز کرده
بیرون می آید...
من صورتی معصوم ، ساده و مهربانی دارم!
♥
وقتی آن دختر پاتوقش
پارتی ها و مهمانی های مختلط است...
من به گلزار شهدای گمنام میروم و آرامش
میگیرم!
♥
وقتی
آن دختر با مردان نامحرم در حال خوشگذرانی و گناه است...
من همه ی عشقم برای
همسرم است!
♥
وقتی آن دختر برای به روز بودن هر لباسی رو می
پوشد...
من چادری مشکی و با وقار بر سر دارم!
♥
وقتی آن دختر خود را دآف خطاب می
کند...
من میخواهم خانوم باشم!
نظرات شما عزیزان:

